دیکشنری
high grown
ha͡i gɹon
فارسی
1
عمومی
::
دارای سبزیكای یا درخت كاری بلند، بلند قد، بلند بالا
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HIGH ETAGE
HIGH EXPLOSIVE
HIGH EXPLOSIVE FRAGMENTATION
HIGH FAT DIET
HIGH FIDELITY
HIGH FIDELITY USER PROTOTYPE
HIGH FLICKS (HIGH FLICKS)
HIGH FLOWN
HIGH FLYING
HIGH FREQUENCIES
HIGH FREQUENCY
HIGH FREQUENCY OSCILLATORY VENTILATION
HIGH FREQUENCY TRADING
HIGH GEAR
HIGH GRADE
HIGH GROWN
HIGH GROWTH FIRMS
HIGH HANDED
HIGH HARMONIC GENERATION(HHG)
HIGH HAT
HIGH HAZARD ENVIRONMENTS
HIGH HEAT RADIONUCLIDES
HIGH HOPES
HIGH HORSE
HIGH IMPACT
HIGH INCOME COUNTRIES
HIGH INFORMATIONAL ASYMMETRY
HIGH INTENSITY DRUG TRAFFICKING AREA
HIGH JACK
HIGH JINKS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید